مروری بر کتاب شعر «هفتها
هذیانگوییهای شهری
سید مصطفی رضیئی
هفتها. مجموعه شعر. مجتبی پورمحسن. چاپ اول: ۱۳۸۵.
انتشارات هزارهی سوم. ۱۲۰۰ نسخه. ۹۶ صفحه. ۱۱۰۰ تومان.
به هیچ لبخندی بستگی ندارم
بنبستی را در دستمال آمریکایی خالی میکنم
این کوچه به لبهایت دسترسی ندارد
به درختان ایستاده میمیرند
به هواپیمای جنگی
به عشقهای خندهدار
آقای کوندرا
صفحهی ۹۳ کتاب.
مجتبی پورمحسن، مترجم، منتقد ادبی و روزنامهنگار ایرانی، در کنار فعالیتهای گستردهی روزنامهنگاریاش، (سردبیری روزنامهی «گیلان امروز»، و روزنامهها و مجلات فارسی زبان چاپ داخل و خارج از کشور،) کار شعر هم میکند و یکی از معدود شاعران فارسی زبان است که یک ناشر حاضر به چاپ شعرهای او، با هزینهی خود ناشر است. یا به قول خودش، کار اصلیاش شعر است و بقیه فرعی هستند. اولین کتاب شعرش، «من میخواهم خودم را تصادف کنم، خانم پرستار!» در زمستان 1379 منتشر و دومین کتابش، «هفتها» بعد از یک سال توقف در وزارت ارشاد، با حذف چند شعر (از جمله شعر هفتها که نام ِ کتاب از روی آن انتخاب شده است،) در ۱۳۸۵ منتشر شد.
کتاب «هفتها» شامل بر دو دفتر شعر است، دفتر اول: هفتها که خود شامل بر شانزده شعر و دفتر دوم: آدم در دم مرد هوا خراب است شامل بر بیست شعر است. شعرهای پورمحسن در قالب سفید، و در مرزی بین شعرهای سمبولیستهای فرانسوی قرن نوزدهم، و شعرهای پست مدرن اواخر قرن بیستم، در نوسان، سروده شدهاند. شعرها عنایت خاصی به فرم دارند و تقریبا میتوان گفت در بسیاری از شعرها، مضمون فدای فرم شده است. این یک گزینهی منفی برای فروش کتاب است، چون باعث میشود خوانندهی عام نتواند با کتاب ارتباط برقرار کند و کتاب در دستان خوانندهی خاص روشنفکر کتابخوان حرفهای باقی بماند. یعنی بازار خیلی کوچکی برای کتاب قابل تصور است.
اولین کتاب پورمحسن، یک راوی تعریف میکند که در عشق شکست خورده، معشوق او را ترک کرده (در کتاب لحظههایی که معشوق تصمیم به ترک میگیرد، تا زمانی را كه رفته است میتوانید به خوبی حس کنید) و حالا تنهاست. تنهاست و این تنهایی در میانهی یک شهر بزرگ است. در این شهر باید زندگی کند، بچرخد، بگردد، باشد، وجود داشته باشد و این وجود داشتن بهای سختی میخواهد: بهای تحمل تمدن بشری. راوی شعرهای کتاب اول پورمحسن، نوعی جنون و حساسیت دارد، نسبت به زندگی شهری. و این را در لابهلای خطوط شعرهایش بیان میکند، (عشقم کشیده است روی دیوار شهر نقش روزها/ و ساعتی را که نزدیک قلبم بیفتد، میایستد/ برف را نشانمان دادند/ که آفتاب را به یاد نیاوریم/ عشقم کشیده است فریادی را/ که چند سطری است در حنجرهی واژهها کپک زده بود/ لای کوچههای پر است از/ اتفاقی که از پشت اتفاق میافتد… صفحهی ۳۵ کتاب.) کتاب نخستین پورمحسن، تصویرهای سادهتری نشان میدهد. یک نوع هماهنگی بین شعرها وجود دارد. و جنون تنها تصویری بیرونی از زندگی راوی است. راوی در درون هنوز زنده است و در درون هنوز چهرهی انسانی معمولی را از خود نشان میدهد.
دومین کتاب پورمحسن، «هفتها» از همان نخستین شعر، ضربه به خواننده میزند که من حالم خوب نیست (جنون: چند ثانیه قوزک/ سهم مرا دزدیدهاند/ سرطان شیطان گرفت/ خطم زدهاند/ ترکیبی از لیدوکایین/ و چشم/ با ویالهای جدید/ بی حس نمیشوند. صفحهی ۹ کتاب.) و در این جنون شناور میشود. دفتر اول: هفتها صرف جنون است. جنونی آزاردهنده که انگار از نبودن معشوق کتاب اول در راوی شکل گرفته و در روح و وجود او جا باز کرده است. شاید تنها نبودن معشوق نباشد که زندگی را جهنم ساخته، خود شهر با تمدن پوکش هم دستی در این بازی دارند. شهر وحشتناکتر شده است. حالا دیگر صرفا جنون نیست، شهر یک هیولای روانی است که آدمهای درونش را هضم کرده است: آدمها شدهاند هیولاهای روانپریش، و این راوی را وحشتزده ساخته است. دفتر دوم کتاب، در نثری سادهتر از هذیانگوییهای دفتر اول، به بازگویی تصویرهای شهری میپردازد. در این تصویر پردازیها، با سکوت و تنهایی و خشم و هیاهوی زندگیای آشنا میشویم که راوی را در چنگال خود اسیر ساخته است. اسارتی سرد که راوی را در خود خشکانده است. راوی نیمهجان، تنها توان این را دارد که تصویرهایی که میبیند را ثبت کند. تصویرها را ثبت میکند و کتاب در این تصویرها زنده میشود و میمیرد.
دنیای شعری مجتبی پورمحسن عجیب است. ارتباط پیدا کردن با آن راحت نیست. تنها میتوانی تصویرها را در کتاب او پیدا کنی. مضمون جایی در روانپریشیهای شاعر گم میشود. فاصلهای بین شعرها و خواننده هست. فاصلهای که شعرها را غریبه جلوه میدهد، با این حال شعرها زنده هستند: شعرها درون تو نفوذ میکنند و شمشیر سرد زندگی شهری را باری دیگر روبهرویت نشان میدهند: تو میمانی و چیزی که هستی. و این چیزی است که کتاب را جذاب ساخته است: کتاب به نوعی تصویرهای زندگی همه ما در شهرهای بزرگ است. زندگی سیاه، ترسناک و وحشتزده که هر روز تکراراش میکنیم.
مجتبی پورمحسن، به جز «مردی بدون کشور» آخرین کتاب کورت ونهگا،ت و مجموعه سه جلدی گفتوگوهایی با نویسندگان، شاعران، و نمایشنامهنویسان بزرگ دنیا که در دست چاپ هستند، ترجمهی کاملی از شعرهای ریموند کارور، و همچنین ترجمهی گلچینی از شعرهای شاعران جدید انگلیسی زبان را نیز آمادهی چاپ دارد. باید منتظر ماند و دید که سومین کتاب شعر فارسی، مجتبی پورمحسن، وقتی که چاپ شود («تانگوی تک نفره»)، چه به خوانندهی خویش هدیه خواهد داد.
دست از سرم که برداشت
اتاق شده بود سیگار
راضی میشوند
باید به دردی ناشناخته شود
پوست بیندازد
مثل سگ بمیرد این گاو
در مراسمی رسمی
از دیوانهای با قلب قلابی
تقدیر میشود
چسب میزنند به هم
هم منگنه میکنند به شاخ
تصویب میشوم
تا بر مرز هرز برود گاو
ماغ
صفحهی ۳۶ و ۳۷ ِ کتاب.