نگاهی به مجموعه داستان«روی پلههای کنسرواتور» نوشته دونالد بارتلمی
تقلیل سیاست به جفنگیات
مجتبا پورمحسن:اینکه بدانیم دونالد بارتلمی در سال 1953 در جنگ کره جنگیده، کمک ویژهای در راستای فهم داستانهایش در مجموعه «روی پلههای کنسرواتور» نمیکند.
حتا پا را فراتر میگذارم و میگویم مخاطب به راحتی میتواند با خواندن این کتاب بفهمد که نویسندهاش در یکی از جنگهای متعدد آمریکا در قرن بیستم شرکت کرده است. نه اینکه بارتلمی شروع کرده به نوشتن داستانهایی ضد جنگ، نه، او با شگرد خاص خودش داستانهایی نوشته که جنگ را در آنها به سخره گرفته است. بماند که ما- من به عنوان مخاطب- از شگردهایش خوشم میآید یا نه، اما آنچه بارتلمی و داستانهایش را برجسته میکند، همان دو رویکردی است که مترجم کتاب، شیوا مقانلو مخاطب را به آن توجه داده است؛ «نظریه رویکرد معانی» و «نظریه بیمعنایی». داستانهای بارتلمی، جایی میان اشتراکات به ظاهر کم این دو رویکرد اتفاق میافتد. برای توضیح این مساله، میتوانیم همان رویکرد بارتلمی به جنگ و سیاست را بررسی کنیم. در دو داستان «گزارش» و «تایلند»، نویسنده به سیاق داستانهای کلاسیک به جنگ نمیپردازد. هاینریش بُل داستان کوتاه فوقالعادهای دارد به نام «سفر به گمسک» که در آن، یکی از زندانیان که مسوول شمردن اردوگاه استراحت است، هر روز محبوبش را جزو آمار محسوب نمیکند.
اما بارتلمی نگاهی حماسی به جنگ ندارد. نه حماسههای بزرگ آثار کلاسیک و نه حماسههای کوچک عصر مدرن (مثل هاینریش بل) جایی در داستانهای جنگ بارتلمی ندارند. داستانهای جنگی او نه قهرمان دارند و نه ضد قهرمان. چرا، یک ضد قهرمان دارند و آن هم جنگ است. بارتلمی داستان جنگی نمینویسد، او جنگ را میآفریند، جنگ را در هیات مزخرفترین اتفاق ممکن که خردهروایتهای مزخرفی از سنخ خود (داستان تایلند) میکند، به تصویر میکشد.جنگ معنا ندارد؟ بارتلمی افسانه جنگ را تهی از معنا، آنگونه که هست، روایت میکند. به همین دلیل خواننده از هر چه جنگ است متنفر میشود و از آن مهمتر حس خوبی به داستان پیدا نمیکند. شاید این شیوه در نگاه اول چندان دلچسب نباشد، اما نمیتوان از هنر نویسنده که بیمعنایی جنگ را به هنریترین شکل ممکن خلق کرده است، به راحتی گذشت. اینجاست که «نظریه رویکرد معانی» و «نظریهی بیمعنایی» به هم میرسند.
بارتلمی در تعدادی دیگر از داستانهای کتاب «روی پلههای کنسرواتور» حملهی بیملاحظهای به ساحت سیاست در آمریکای قرن بیستم است. در دو داستان «قهرمانها» و «رییس جمهور» نویسنده جهان سیاست آمریکایی را تا حد جفنگیات تقلیل میدهد. این تخفیف را میتوان در دیالوگهای داستان «قهرمانها» دید. بارتلمی در دو صفحه اول این داستان کوتاه، شاکلهی دموکراسی آمریکایی و رکن چهارم دموکراسی یعنی رسانهها را زیر سوال میبرد. بیرحمانه اما هنرمندانه است که نویسنده حتا آگاهی شخصیتها – تو بخوان آمریکاییها – را نتیجهی خیمه شببازی رسانهها میداند. یکی از شخصیتها در سطر چهارم داستان قهرمانها میگوید: «به همین دلیله که من خودم رو در جریان اخبار نگه میدارم. خودم را آگاه میکنم. با یو.اس.نیوز، ورد ریپورت و بیزینس ویک و ساینیتفیک آمریکن. من برای اشباع کردن خودم از اطلاعات، از این نقطهها شروع میکنم.» (صفحه 46)
در ادامهی داستان، او شگردهای مختلف انتخاباتی را زیر سوال میبرد و حتا از اضمحلال مفاهیم مدرن در جامعه آمریکایی پرده میدارد. او با روایت نمایشهای سیاسی در سطحیترین (و البته شایعترین) شکل ممکن، همبستگی آگاهی مصرفی و تزریقی جامعه را با ترفندهای سیاستمداران به تصویر میکشد. بارتلمی نویسندهای است که در دورههای مهمی از حیات آمریکا در قرن بیستم حضور داشت. او تجربهی مشترکی با آمریکاییهای داشت که در عرض سی سال، سه جنگ بزرگ را تجربه کردند. در داستانهای «قهرمانها» و «رییس جمهور» بارتلمی راوی نسلی است که اگرچه خستهاند و به آرمانهای مدرن شک کردهاند، اما جهان پیرامونشان چنان رقم خورده که باید در نمایش مسخرهای که شاهدش هستند، نقش منفعلانهای را ایفا کنند.
دونالد بار تلمی در داستانهای این مجموعه، طنز خاصی دارد. طنز او نه تلخ است و نه شیرین. طنز داستانهای او «آزار دهنده» است و این «آزاردهندگی» البته که بار منفی ندارد. تفاوت بارتلمی با نویسندگان دیگری که نگاهی انتقادی به جهان مدرن دارند، این است که او برخلاف بسیاری از همعصرانش از روایت جذاب و فریبندهی جهان مدرن برای نقدش استفاده نمیکند. در نتیجه روایت او چه در ساختار و چه در مضمون در مقابل زندگی مدرن و ملزوماتش نفس میکشد. بنابراین طنز «آزاردهنده»ی جاری در داستانهای بارتلمی جنس جور آثارش است. او راوی زندگی در جهانی است که با متعالیترین مفاهیم جهان مدرن، علیه خودش شوریده است، بیآنکه خود بدان آگاه باشد.
داستانهای بارتلمی، ادبیات خالص است. او نویسندهای نیست که در بند یک روایت تراژیک خود را گرفتار کند. او تلخی، خستگی و فروپاشی ارزشهای دنیای مدرن را در داستانهایش اجرا میکند. به همین دلیل است که نتیجهاش، ادبیات نابی است که وقت خواندش، میتوان شیفتهی ساختار سهل و ممتنع ساختارش شویم؛ ساختاری که با وجود سادگی ظاهری، بسیار پیچیده و هنرمندانه است. اگر دوستدار ادبیات نیستید و میخواهید یک داستان سر راست با قهرمان و ضد قهرمان بخوانید،بیخیال «روپلههای کنسرواتور» شوید. این مجموعه داستان فراتر از آن، تکهای از جهان ادبیات ناب است.