نگاهی به مجموعه شعر«دهانم بوی مریم میدهد»، سرودهی کیوان مهرگان
کاری جز نوشتن شعر نمیتوان کرد
مجتبا پورمحسن: تئودور آدورنو، فیلسوف آلمانی زمانی گفته بود که پس از آشوویتس نوشتن شعر عملی وحشیانه و بیهوده است. از این گفتهی آدورنو تعابیر متناقضی شده. گروهی بر این اعتقاد بودهاند که منظور این فیلسوف مشهور آلمانی آن است که آشوویتس به تنهایی خود تجلی نهایت رنج بشری بوده و نوشتن از رنج دیگر معنایش را از دست داده است. به نظر در این برداشت، «آشوویتس» نمادی از فاجعهای است که مدرنیته و حاکمیت عقل به ارمغان آورده است.
جروم روثنبرگ، شاعر آمریکایی در پاسخ به این برداشت، معتقد است که پس از آشوویتس که سمبل وحشیگری انسان مدرن محسوب میشود، تنها کاری که میتوان انجام داد، نوشتن شعر است چرا که شعر، عرصهی آفرینش رنجی است که انسان معاصر از آنچه خود بر سر خود آورده، به جان خریده است. اما شاید بتوان پذیرفت که هرگاه عرصه بر انسان تنگ میشود، شعر دوباره جان میگیرد. شاید بر همین اساس باشد که در سالهای اخیر در چهارگوشهی جهان شعر کم کم دارد فروغ گذشته را باز مییابد. وقتی هفتهی پیش جایزهی نوبل را به توماس ترنسترومر دادند، همسرش به نیابت از او که لال است گفت: توماس بیش از آن که از دریافت جایزهی نوبل خوشحال باشد، از اینکه پس از ۱۵ سال جایزه نوبل ادبیات را به شعر دادهاند، شادمان است.
در یک سال اخیر جنب و جوش قابل توجهی در ناشران برجسته کشور در زمینه شعر اتفاق افتاده که باید آن را به فال نیک گرفت.
یکی از این ناشران، نشر مروارید است هر چند که با حجم کمتری نسبت به ناشرانی مثل چشمه، روی انتشار مجموعه شعر برنامهریزی کرده است. یکی از مجموعه شعرهایی که چندماه پیش نشر مروارید منتشر کرده، مجموعه شعر«دهانم بوی مریم میدهد»، سرودهی کیوان مهرگان است.
مهرگان را پیش از این به عنوان روزنامهنگار بخش سیاسی روزنامهی اعتماد میشناختم و فکر میکنم این اولین مجموعه شعر اوست. «دهانم بوی مریم میدهد» مجموعهای از شعرهای عاشقانهی کوتاه است که هیچکدامشان نامی ندارند. بینامی این شعرها میتواند بهانهی خوبی باشد برای ورود به ساختار شعرهای مهرگان. شاعر کتاب«دهانم بوی مریم میدهد» چند عاشقانهی قشنگ(دقیقا «قشنگ»، نه«زیبا» که اولی حجم کم عمقتری از هستی را در برمیگیرد) دارد. عاشقانههایی که مخاطب را به وجد میآورند:
«مسافران کعبه/ حاجی نشدند و برگشتند/ خدا به دنبال تو/ خانهاش را ترک کرده است.»(صفحهی ۱۰) من به باد سوء ظن دارم/ به تو که میرسد/ نسیم میشود(صفحهی ۵۶) باغ به درخت/ درخت به شاخه/ شاخه به شکوفه/ همین راه را بگیر/ خدا وقتی تو را میآفرید/ به من فکر میکرد(صفحهی ۶۲) چشمانت را به من قرض بده/ رقیب دیدنی است(صفحهی ۶۹) اینها جزو شعرهای بهتر کتاب هستند که مثل اکثریت قریب به اتفاق شعرهای کتاب عمق هستی شناسانه ندارند. به طور کل ساختار تمام شعرهای این مجموعه تکراری و لورفته است. به این ترتیب که شعر در این چارچوب قرار میگیرد:«وقتی/ آنگاه»، «من/تا/تو» و«من/تو/او» شاید این گزارهها در ظاهر شعر دیده نشوند، اما ساختار شعرها این را نشان میدهد. اگر عاشق در بطن یک اتفاق قرار میگیرد، منفعل است و معشوق، فاعل، و برعکس اگر معشوق پیشزمینهی نسبت و ارتباط را فراهم کند در مقام فاعل است و باز هم معشوق در مقام منفعل. این ساختار به خودی خود بد نیست، اما این میتواند بخش کوچکی از ماهیت شعر – و البته نه همهی شعرها – را در بگیرد، نه اینکه همهی هویت شعر همین باشد.
شعرهای کیوان مهرگان یک عنصر کلیدی را ندارند: هستیشناسی.
مقصود از هستیشناسی این نیست که شاعر بیاید دربارهی چرایی هستی، بیانیه صادر کند. اتفاقا نهتنها شاعر، بلکه هر هنرمندی وقتی اثر هنری میآفریند، که یک هستیشناسی یا یک قرائت از یک اتفاق را به پرسش بکشد. شعرهای کیوان مهرگان از این نظر ضعف دارند. او از زبان صرفا برای تحقق ساختارهایی که اشاره کردم استفاده میکند، حال آنکه برای خلق هستیشناسی، شاعر باید با زبان و در زبان باشد و به ساختار زبانی که قبلا وجود داشته تجاوز کند. منظور از تجاوز به زبان، برهم زدن نحو زبان نیست، شاعر حسها و ادراکات را در بستر زبان منتشر میکند و گرهاش را با جهان پیرامونش گسترش میدهد. مثل این شعر: این خانه همیشه ماتم گرفته است/معمار غمگین بود/ وقتی آجرها را میچید (صفحهی ۷۴)
مهرگان باید برای شعرهایش زحمت بیشتری بکشد. نه اینکه بنشیند شعرها را چندین و چندبار بازنویسی کند. او باید با زحمت بیشتری به جهان پیرامونش نگاه کند تا رنجهایش پیچیدهتر و ظریفتر شود. با این وجود کیوان مهرگان با این کتاب نشان داده استعداد شاعری دارد و البته که استعداد به تنهایی کافی نیست.
با مقدمهای که در ابتدای متن نوشتم، فکر میکنم جهان امروز چنان از محتوا خالی شده و ساختار فرسایندهی زشتی گرفته که باز هم انسان از این همه زشتی به قول روثنبرگ به چیزی جز شعر نمیتواند پناه ببرد. این فرصت برای عرضهی شعر را باید غنیمت شمرد.
دهانم بوی مریم میدهد
مجموعه شعر
کیوان مهرگان
نشر مروارید- ۱۳۹۰
۱۱۰ صفحه- ۳۲۰۰ تومان